تبلیغات متنی
آزمون علوم پایه دامپزشکی
ماسک سه لایه
خرید از چین
انجام پروژه متلب
حمل خرده بار به عراق
چت روم
ایمن بار
Bitmain antminer ks3
چاپ ساک دستی پلاستیکی
برتر سرویس
لوله بازکنی در کرج
خبرخوان

hamyirmohsenghomi

<-BlogAuthor->

hamyirmohsenghomi

http://hamyirmohsenghomi.blogtez.com

خبرخوان

حافظ قرآن و مدرس فلسفه غرب در دانشگاه وقتی در سال ۱۳۳۹ در روستای مامازند ورامین به دنیا آمد، شاید گ

خبرخوان

<-BlogAbout-> آخرین خبرهاااا

خبرخوان


با عضویت در سایت از مطالب که هیچوقت در سایت به نمایش در نمی آیند بهره مند شوید

موضوعات مطالب
linkdooni تبادل لینک


آیت الله قمی در گفت و گویی به شرح ذیل به سوالات خبرنگاران پاسخ داد:


سوال اول در مورد استخدام واژه ای است که حضرت آقا در مورد حق الناس داشتند و شئون و اجزاء مختلف انتخابات را حق الناس تعبیر کردند. البته یکبار هم درانتخابات ۹۲ فرمودند صیانت از آراء حق الناس است و این روزها هم اجزاء دیگری از انتخابات همچون تائید صلاحیت ها، حضور مردم در انتخابات، پاسداری از رای آنان و وفاداری به نتیجه انتخابات را مصدیق حق الناس دانستند. چرا ایشان واژه ای که کاربرد فقهی داشته و در ادبیات سیاسی مصطلح نبوده است را برای یک مسئله سیاسی استفاده کردند.

&nbsp;

مقدمتا دو نکته را لازم به یادآوری می دانم. نکته اول آنکه منابع فقهی ما از غناء لازم برای پاسخگویی به همه نیازهایی که بشر برای سعادت خود به آن نیازمند است برخوردار است و از لحاظ منابع اولیه از این جهت کمبود نداریم. البته مانند منابع زیرزمینی که زیاد داریم، اما استخراج خوبی ندارد، در حوزه منابع فقهی هم کمتر کار شده است. فقه حکومتی و ورود فقه به عرصه های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی احتیاج به کارهای گسترده ای دارد و یکی از ویژگی های رهبری نیز ابداع این نوع ابتکارات، نواندیشی ها و خلاقیت هایی است که یک مورد آن حق‌الناس دانستن رأی مردم است به همین جهت وارد مقدمه دوم می شوم و اینکه حق‌الناس دانستن رای مردم یک مبنای فلسفی هم دارد.

&nbsp;

آن نگاه این است که ما چگونه رأی مردم را&nbsp; تحلیل می کنیم. آیا رأی مردم یک حق است یا اینکه یک وظیفه و تکلیف هم هست. آیا رأی مردم با معیاری قابل سنجش است و یا اینکه خود رأی مردم، شاخص است؟

&nbsp;

نگاه لیبرالی به انتخابات با نگاه اسلامی متفاوت است. در نگاه اسلامی ما معتقد هستیم کسانی که می خواهند رأی دهند وظیفه دارند واقعیت را بشناسند و رأی خود را به آن واقعیت نزدیک کنند و به کسی رأی بدهند که بیشترین قرابت را با آن واقعیت دارد. در این نوع نگاه رأی هم حق است و هم تکلیف.

&nbsp;

لذا در نظام اسلامی نمی توان به هر کسی رأی داد، باید به کسی رأی داد که بیشترین انطباق را با واقعیت داشته باشد علاوه بر آن بعد از رأی، وظیفه تمام شده و خاتمه یافته تلقی نمی شود بلکه باید بعد از رأی، رصد خود را مرتب داشته باشیم که آیا آن واقعیت (کاندیدای انتخاب شده) غباری بر رویش نشسته است یا نه؟ آیا آن فردی که من به خاطر ویژگی هایی به آن رأی داده ام، همچنان آن ویژگی ها را دارد یا نه؟ و حتی ممکن است من از ابتدا اشتباه کرده باشم. یعنی حضور مردم در صحنه بعد از رأی دادن هم یک تکلیف محسوب می شود و این درست عکس نگاه لیبرالی به انتخابات است.

&nbsp;

در نگاه لیبرالیستی، رأی مردم خود شاخص نهایی است و هیچ شاخص دیگری وجود ندارد که رأی مردم را با آن بسنجیم و بگوییم آیا مردم در رأی دادن راه ثواب را پیموده اند و یا راه خطا را؛ چراکه به تعبیر ژان ژاک روسو «صدای اکثریت، صدای خدا است» و ماورای رأی مردم هیچ معیاری نداریم که با آن رأی مردم را بسنجیم. به همین جهت رأی مردم یک حق تلقی می شود نه یک تکلیف و در رأی دادن هم مردم هیچ ملاک و معیاری را لازم نیست رعایت کنند و بعد از رأی دادن، وظیفه‌شان خاتمه‌یافته تلقی می شود.

&nbsp;

در نظام لیبرال مخالفت کردن با کسی که رأی اکثریت را همراه خود دارد، منطقا قابل توجیه نیست. کسی که مستحضر به رأی اکثریت مردم است، حق تلقی می شود و کسی نمی تواند منطقا به او اشکالی وارد کند. ملاک خطا و ثواب، تنها رأی مردم است.

&nbsp;

در نظام اسلامی باید رأی را در نسبتش با واقعیت بسنجیم. در چنین نظامی کسانی که می خواهند کاندیدا شوند باید این را در خودشان ببینند که نسبتشان با واقعیت چیست. اگر افرادی هستند که نسبت بهتری با آن واقعیت دارند، نباید خود را کاندیدا کنند چراکه حق مردم ضایع می شود. کسانی که می خواهند صلاحیت کاندیداها را سنجش کنند، وظیفه دارند که با معیارهایی خاص کاندیداها را بسنجند و من هم که می خواهم رأی دهم نیز باید با همان معیار رای دهم.

&nbsp;

یکی از عوامل تامین انتخابات سالم و یا سلامت انتخابات تمکین به نهادهای قانونی و پرهیز از بدبین کردن مردم به انتخابات است همچنانکه شاهدیم در آستانه انتخابات پیش رو رهبرانقلاب علاوه بر صیانت از آراء، پذیرفتن رأی مردم را هم حق‌الناس دانستند. در برخی از انتخابات شاهد بودیم عده و گروهی زمانیکه نتیجه انتخابات مطابق یا میل و ذائقه سیاسی آنان نباشد انتخابات را زیر سوال می برند. چرا عده ای این اجازه را به خودشان می دهند که رای مردم را نپذیرند، برای تبیین این جزء از انتخابات چه باید کرد؟

&nbsp;

&nbsp;بهترین راه و شیوه ای که مردم‌سالاری برای اداره جامعه دارد مراجعه به آرای مردم است و تاکنون تجربه بشر راه بهتری را مقابل ما قرار نداده است. وقتی که به آراء مردم مراجعه می شود به فرهنگ‌سازی نیاز داریم. زمان می برد تا مردم با اصل انتخابات، شیوه انتخاب کردن و بازتاب های پس از برگزاری انتخابات آشنا شوند. مقام معظم رهبری هم درحقیقت یک فرهنگ‌سازی را در فرمایشات خود پیگیری می کنند که اگر انتخاباتی برگزار شد بر اساس قانون و ضوابط باشد و اگر اعتراضی هم هست باز بر اساس قانون و ضوابط تعیین شده، باشد.

&nbsp;

مسیر قانونی برای پیگیری اعتراضات انتخاباتی وجود دارد، اما اگر کسی فراتر از مسیر قانونی قدم بردارد و یا فراتر از قانون می خواهد نتایج رأی مردم را قبول نداشته باشد، این از همان امور ضد فرهنگ است که ما باید به آن توجه داشته باشیم و جامعه مان را به سمت و سویی تربیت کنیم که خود این مسئله به ضد ارزش تبدیل شود.

&nbsp;

یعنی باید تفکیک کنیم بین کسی که می خواهد معترض به نتایج انتخابات از مسیر قانونی باشد و کسی که نمی خواهد از مسیر قانونی عبور کند؛ چراکه خود و یا جناحش رأی نیاورده است، بخواهد اساسا انتخابات را زیر سوال ببرد.

&nbsp;

حفاظت و صیانت از نتایج انتخابات در حقیقت رعایت حق مردمی است که در مسیر انتخابات شرکت کردند، کاندیدا شدند، ستاد زدند. اینها همه تلاش مردم است. لذا صیانت از تلاش و رأی مردم به این است که اجازه ندهیم کسی فراتر از قانون به نتیجه انتخابات اشکال تراشی کند در عین حال باید به رسمیت بشناسیم کسانی که در چارچوب قانون بخواهند اعتراض قانونی خود را پیگیری کنند.

&nbsp;

یکی از موارد حق الناس که از سوی رهبرانقلاب تبیین شد جلوگیری از ورود ناخالصی ها به ارکان نظام است. وظیفه شورای نگهبان را در این راستا چه می دانید؟

&nbsp;

شورای نگهبان باید در چارچوب قانون عمل کند. قانون هم ملاک هایی برای تائید صلاحیت کاندیداها دارد، مثلا یکی از شرایط کسانی که کاندیدا می شوند، اعتقاد به قانون اساسی است. در کشورهای غربی هم اینگونه است و کاندیداها باید به قانون اساسی و نسبت به اصول سکولاریسم تعهد بدهند. یکی از قوانین اساسی ما هم اعتقاد به اسلام، ولایت مطلقه فقیه، مبارزه با ظلم در سراسر دنیا و حمایت از مظلومین است.

&nbsp;

مرجع تشخیص بررسی صلاحیت ها در کشور ما هم شورای نگهبان است. شورای نگهبان از پیش خود معیار وضع نمی کند. معیارهایش کاملا قانونی است. ممکن است کسی به عملکرد شورای نگهبان اعتراض کند که چرا قانون را رعایت نکرده، اما وجود قانون یک اصل طبیعی و بشری است که در همه حکومت ها وجود دارد.

&nbsp;

یکی از اجزاء انتخابات تائید صلاحیت هاست که ممکن است انتقاداتی به این مورد قانونی وجود داشته باشد که چرا حق انتخاب مردم را محدود کنیم و یک فیلتری قبل از رای مردم&nbsp; می گذاریم. شما هم به مردم سالاری و دموکراسی اشاره کردید شاید گفته شود بررسی صلاحیت کاندیداها با مردم سالاری تناقض دارد و دایره اختیارات مردم را محدودتر می کند. این شبهه را چطور می توان پاسخ داد؟

&nbsp;

ما باید ببینیم چه تعریفی از مردم سالاری و دموکراسی داریم. ابتدایی ترین تعریف این است که دموکراسی، حکومت مردم بر مردم است؛ اما خیلی زود متوجه می شویم که این تعبیر نادرست است؛ چراکه همه مردم در حاکمیت حضور ندارند. خیلی زود این تعبیر را تغییر دادند به حکومت اکثریت بر مردم. این روش هم معایت خود را داشت و گفتند به چه دلیل یک اکثریتی باید بر اقلیت حکومت کند و اقلیت همیشه تابع آنان باشد. اگر در جامعه ای ۵۱ درصد یک نظر داشته باشند و ۴۹ درصد یک رأی دیگر، آیا همه خواسته های آن ۵۱ درصد باید تحقق پیدا کند و این ۴۹ درصد هیچ حقی ندارند؟ لذا یک مرحله جلوتر رفتند و گفتند دموکراسی یعنی حاکمیت قانون.

&nbsp;

&nbsp;

ما می گوییم قانونی داریم و آن قانون باید حاکم شود و مقرراتی که وضع شده، اجرا شود. البته این حاکمیت قانون هم با یک مشکل مواجه است؛ درست است که&nbsp; رعایت این قانون برای احقاق حقوق اقلیت ها است، اما این قانون را چه کسانی وضع می کنند، همان اکثریت و یک مشکلِ دور وجود دارد لذا در اعتراض هایی که به تایید صلاحیت ها می شود به شکل بارزتری در نظام لیبرالیسم این مشکلِ دور وجود دارد.

&nbsp;

حالا اگر حاکمیت قانون است باید به این نکته توجه داشته باشیم که آیا وضع مقررات برای افرادی که میخواهند کاندیدا شوند به معنای تهدید کردن اختیارات مردم است؟ مثلا اگر گفتیم کسی که می خواهد کاندیدا شود، شرط سنی اش اینگونه باشد، شرط تحصیلاتش آن گونه باشد. یا مثلا در برخی کشورها وضع کرده اند که کاندیداها باید یک تعدادی رأی تضمین شده داشته باشد تا بتواند در انتخابات شرکت کند، آیا این محدودیت است؟ قطعا نیست بلکه تجربه بشری است و کسانی که می خواهند بیایند نمایندگی مردم را داشته باشند، باید از یک حداقل شرایط برخوردار باشند.

&nbsp;

پس اصل وجود مقررات و روابط برای کاندیداها یک اصل عقلایی و بشری است و در همه نظام های حکومتی نیز دیده می شود و این به معنای تهدیدکردن حدود اختیارات مردم نیست، اما آنچه که ممکن است مورد اعتراض قرارگیرد، نحوه اجرای مجریان و عملکرد دست اندرکاران انتخاباتی است که خب در اینجا اگر کسانی اعتراض داشته باشند باید مجرای قانونی برای آنها باز باشد تا بتوانند اعتراضات خود را پیگیری کنند. البته این اعتراضات در هیچ نظامی به صفر نخواهد رسید، اما باید تلاش کنیم که این اعتراضات را به صفر نزدیک کنیم.

&nbsp;

انتخابات مجلس خبرگان نسبت به دوره های قبل خیلی پرتوجه‌تر، رسانه‌ای‌تر و متفاوت شده است. به نظر شما اولا انتخابات این دوره تفاوتی با دوره های گذشته دارد یا خیر و اینکه انتخابات خبرگان در حد دعواهای سیاسی و جناح‌کشی‌ها قرار بگیرد، اتفاق خوبی است و یا برای مجلس خبرگان آفت است؟

&nbsp;

اهمیت مجلس خبرگان در خود قانون اساسی ما به شکل واضح و روشنی نهادینه شده است. مجلس خبرگان در رأس هرم قدرت در نظام جمهوری اسلامی است. همه نهادها در برابر نهادهای دیگر مسئولیت دارند، به استثناء مجلس خبرگان که در برابر هیچ نهاد دیگری مسئولیت ندارد جز در برابر خداوند و چشمان تیزبین مردم که به آنان رأی داده اند.

&nbsp;

ثانیا مجلس خبرگان عامل اطمینان و آرامش جامعه است. مردم می دانند که در یک شرایط بحرانی یک مجلسی از فقها وجود دارد که تصمیم درست می گیرد و به دلیل آنکه مجلس خبرگان در مواقع بحرانی تصمیم می گیرد، تصمیماتش حساس‌تر، بسیار مهم و حیاتی است، لذا می گوییم مجلس خبرگان، مجلس لحظه ها است یعنی در لحظه ها تصمیم می گیرند و تصمیماتش بسیار حیاتی است.

&nbsp;

چهارمین دلیل اهمیت خبرگان نیز تعیین رهبری است یعنی مهمترین رکنی که در جامعه ما تاثیرگذار است. لذا خبرگان همیشه مهم بوده است و این سوال را باید این گونه مطرح کنیم که چرا اهمیت مجلس خبرگان این روزها مقداری بارزتر شده و توجه مردم به مجلس خبرگان بیشتر شده است.

&nbsp;

منظور ما انتخابات مجلس خبرگان بود که در این دوره از انتخابات توجه‌ها به آن پررنگ تر شده است.

&nbsp;

شاید در این دوره افکار عمومی و رسانه ها التفات و توجه بیشتری به مجلس خبرگان نسبت به دوره های گذشته دارند. یک عامل این مسئله شاید این است که به تدریج جایگاه و اهمیت مجلس خبرگان برای مردم روشن شده است. علت دیگرش آن است که در مسائل برجام و مذاکرات ۱+۵ هم در داخل و هم در خارج بیشتر مشخص شد که نقش رهبری در جامعه ما چگونه است. تعیین سیاست های کلی نظام که با رهبری است، مسئله برجام یک مصداق روشنی از آن بود که آثار مثبت خودش را نشان داد و در خارج هم متوجه جایگاه رهبری شدند به همین جهت هم رسانه های خارجی هم به این مسئله دامن زدند و مردم بیشتر معطوف به انتخابات مجلس خبرگان شدند.

&nbsp;

من مثال می زنم به داستان تنباکو و فتوایی که مرحوم شیرازی بزرگ در مورد تحریم تنباکو دادند. بعد از اینکه این فتوا به کرسی نشست و قرارداد رژی را پادشاه لغو کرد، همه خوشحال بودند. تنها کسی که ناراحت بود، خود میرزای شیرازی بود که می دیدند ایشان گریه می کند. پرسیدند چه شده است، حال که این قرارداد لغو شده، چرا ناراحت هستید؟ فرمود «تا به حال دشمنان به اهمیت و قدرت مرجعیت توجه نداشتند، حالا بعد از این قرارداد و بعد از این پیروزی، اهمیت و قدرت مرجعیت را فهمیدند و من نگران نفوذ آنان هستم»، لذا با توجه به این جایگاه (رهبری) این زمزمه را پدید آوردند تا بتوانند مجلس خبرگان را از جایگاه رفیع‌اش تنزل دهند و مجلس خبرگان که مظهر وحدت ملی، اقتدار و امنیت و منافع ملی است را به جناح‌بندی‌های سیاسی تنزل دهند.

&nbsp;

باید مراقب باشیم و بدانیم که جناح‌بندی‌های سیاسی نه تنها برای مجلس خبرگان مفید نیست، بلکه مضر هم هست. در مجلس خبرگان باید همه جناح هایی که معتقد به اصول انقلاب هستند، حضور داشته باشند. ما وقتی می گوییم جناح های مختلف انقلاب حضور داشته باشند، تعریفمان این است که یک انقلاب داریم و یک ضد انقلاب. معیارهای انقلاب روشن است. قانون اساسی، ولایت فقیه، دفاع از مظلومین، مبارزه با سلطه جهانی، حفظ آرمان های شهدا که مقابل آن نیز ضد انقلاب است.

&nbsp;

آن نکته ای که باید به آن توجه شود و متاسفانه کمتر توجه می شود این است که انقلاب یک طیف است نه یک نقطه، یعنی هیچ شخص و جریانی حق ندارد خود را تجسم خالص معیار انقلاب بداند. همه کسانی که به این اصول پایبند هستند، باید در مجلس خبرگان حضور پیدا کنند. همانطور که رهبری سایه اش بر سر آحاد ملت و جبهه انقلاب گسترده است، مجلس خبرگان هم باید تبلور حضور همه طیف های انقلابی باشد، لذا در این سه چهار دوره ای که از عمر مجلس خبرگان گذشته است، تجربه نشان داده است که خبرگان هم به دلیل فقاهت‌شان و هم به دلیل تجربه ای که داشته اند، هیچ وقت اجازه ندادند فراکسیون بازی ها در مجلس خبرگان راه بیفتد. مثلا برای انتخاب رئیس یک کمیسیون اینگونه نیست که رقابت کنند و چند نفر کاندیدا شوند. هر کسی می گوید فلانی بهتر از من است و با اصرار افراد را قانع می کند. جنگ برای قدرت نباید برای خبرگان نمود داشته باشد بلکه باید نزاهت قدرت در مجلس خبرگان مشهود باشد و احیانا اگر افرادی هم بخواهند وارد این مقولات شوند آفتی است که دانسته یا نداسته دارند به جایگاه مجلس خبرگان ضربه می زند.

&nbsp;

واضح‌تر بفرمائید که چه کسانی بدنبال برنامه ریزی برای مجلس خبرگان بوده و سعی می کنند که جایگاه آنرا تنزل دهند؟

&nbsp;

در یک کلمه نظام سلطه جهانی و عوامل داخلی آنان به دنبال این کار هستند؛ این را بدانید که یک هسته مرکزی خارج از مرزها دنبال این هستند که در مراکز حساس نظام رخنه کنند. ممکن است عامل آنان افرادی باشند که دانسته یا ندانسته، آگاهانه یا ناآگاهانه در خدمت آن سیاست قرار می گیرند.

&nbsp;

هم سردمداران نظام سلطه جهانی و هم صهیونیست‌ها و هم مرتجعین منطقه خودشان می‌دانند آنچه که باعث نهادینه شدن مقاومت در ایران، لبنان و عراق شده است، همین مسئله ولایت‌فقیه و پرچمداری رهبری انقلاب در عرصه‌های مختلف است؛ لذا آنان می دانند که راه ضربه زدن به این هسته محوری و گفتمان مقاومت مجلس خبرگان است.

&nbsp;

با توجه به همین گفته‌هایی که فرمودید، رهبرانقلاب هم شاخصه‌هایی برای انتخاب لیست‌های اصلح بیان کردند. با توجه به شرایط فعلی که ایران در منطقه دارد و گفتمانی که از آن حمایت می‌کند، لیست اصلح چه معیارها و شاخص‌هایی دارد؟ رهبرانقلاب گفتند لیستی که صدای آمریکا از آن بیرون می‌آید و مبلغ دیدگاه‌های آن است، مطلوب نیست و باید مقابل آن را انتخاب کرد. شاخص‌ها و معیارهایی که نشان‌دهنده گرایش یک لیست انتخاباتی به صدای استکبار و گفتمان سلطه است، چیست؟

&nbsp;

این سوال شما مبنی بر تاکید بر رأی دادن به شکل لیستی، استعداد کج‌فهمیده شدن دارد به این معنا که بر اساس آموزه‌های دینی، خداوند متعال دو حجت بر ما قرار داده است؛ یک حجت ظاهری که پیامبران هستند و دیگری حجت باطنی که عقل است و همه ما در برابر عقلی که خداوند به ما عنایت کرده، مسئول هستیم. هم عقل عامل عِقاب است و هم عامل ثواب. وظیفه ما این است که حق را بشناسیم و به حق و یا آنچه که بیشترین گرایش را به حق دارد، رأی دهیم.

&nbsp;

همه ما وظیفه داریم که به دنبال شناخت کاندیداهای اصلح باشیم. اگر کسی می‌تواند همه کاندیداهای اصلح را خود بشناسد، این وظیفه‌اش است. اگر کسی همه را نمی‌شناسد و تنها تعدادی از کاندیداها را می‌شناسد، باید آن مقداری که می‌شناسد طبق نظر خودش عمل کند و سراغ هیچ لیستی نرود و اگر افرادی را نشناخت آن موقع سراغ لیست برود. امام(ره) بزرگوار نیز بر این نکته تاکید داشتند که اگر کسی را می‌شناسید که صلاحیت حضور در مجلس و یا ریاست جمهوری ندارد، شرعاً حق ندارید به او رأی بدهید؛ ولو اینکه همه لیست‌ها از او حمایت کرده باشند و برعکس اگر کسی را می‌شناسید واجد شرایط نمایندگی است، باید به او رأی بدهید ولو اینکه در هیچ لیستی هم حضور نداشته باشد.

&nbsp;

حالا اگر ما افرادی را نتوانستیم بشناسیم که واقعاً هم چنین امکان و شناختی وجود ندارد، آن موقع می‌گوییم مراجعه کنید به متخصصین و کارشناسان. این کارشناسان هم باید مورد وثوق باشند. به صورت طبیعی باید افرادی که لیست را تهیه کردند مورد اعتماد باشند و اگر خود آنها علامت سؤالی در خودشان وجود داشته باشد، این موضوع به افراد آن لیست هم سرایت می‌کند

authorنوشته:حامیان date تاریخ:19 / 11 / 1394 | comment


linkdooni جدیدترین مطالب
entry لینک دوستان



تعداد آنلاین : 0
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید کل : 9
تعداد پست ها : 55
تعداد نظرات : 0
پیج رنک : PageRank 0 out of 10

0
CopyRight © 2006 - 2008 , hamyirmohsenghomi.blogtez.com , All Rights Reserved
Atom | RSS 1.0 | RSS 2.0 | Email | Valid CSS3 | Blogtez
Powered By Blotez.com |